ما اغلب تصور میکنیم که زندگیمان همین تجارب هشیارانهایست که از خودمان داریم. اما درحقیقت، بخشهای مهم زندگی هیجانیمان از چشم ما پنهان است و در سطح «ناهشیار» در جریان است.
به عقیدۀ بسیاری از نظریهپردازان روانپویشی، از فروید گرفته تا نظریهپردازان امروزی، ناهشیار حاوی همۀ افکار و احساساتی است که یا تحمل آنها برای ما خیلی دردناک است، یا با اصول اخلاقی و ارزشهای ما در تضاد است و خودانگارهمان را متزلزل میکند. بهعبارتدیگر، ما «نمیخواهیم» دربارۀ محتوای ناهشیارمان چیزی بدانیم؛ چون اگر میخواستیم، از همان ابتدا آن افکار و احساسات به ناهشیار فرستاده نمیشد.
اما سؤال اینجاست که ما چگونه میتوانیم از مواجهه با آن بخشهایی از خودمان که تحملشان برایمان مشکل است اجتناب کنیم؟ چطور ممکن است وجهی از شخصیت ما برای خودمان غریبه بماند؟ اینجاست که سازوکارهای دفاعی روان ما وارد بازی میشوند. سازوکارهای دفاعی روشهای نهفتهای هستند که ما از طریق آنها افکار و احساسات غیرقابلپذیرشمان را به بیرون از دایرۀ آگاهیمان میفرستیم.
در این فرایند این دفاعها، با ظرافت تمام، درک ما را از واقعیت تحریف میکنند. هدف “کتاب چرا آن کار را کردم؟ توصیف این سازوکارهای دفاعی، نحوۀ عملکردشان و شناسایی آنها در وجود خودمان است. “کتاب چرا آن کار را کردم؟ برای آن دسته از افرادی مناسب است که میخواهند انگیزههای ناهشیار نهفته در پس رفتارهای خودشان و دیگران را بهتر بشناسند، و بدانند که انسانها چگونه از سازوکارهای دفاعی روانشناختی برای فرار از دردهایشان استفاده میکنند.